با صداي رضا يزداني (مترو)
با صداي رضا يزداني (مترو)
من پير شدم، دير رسيدى، خبرى نيست
مانند من آسيمه سر و دربدرى نيست
بسيار براى تو نوشتم غم خود را
بسيار مرا نامه، ولى نامه برى نيست
يك عمر قفس بست مسير نفسم را
حالا كه درى هست مرا بال و پرى نيست
حالا كه مقدر شده آرام بگيرم
سيلاب مرا برده و از من اثرى نيست
بگذار كه درها همگى بسته بمانند
وقتى كه نگاهى نگران پشت درى نيست
بگذار تبر بر كمرِ شاخه بكوبد
وقتى كه بهار آمد و او را ثمرى نيست
تلخ است مرا بودن و تلخ است مرا عمر
در شهر به جز مرگ متاع دگرى نيست
نيامدي و ترك خورد سينۀ من و ... آه!
چه قدر يك شبه ياقوت سرخ ارزان شد!
چه قدر باغ پر از جعبههاي ميوه شد و
چه قدر جعبۀ پر، راهيِ خيابان شد!
چه قدر چشم به راهت نشستم و تو چه قدر
گذشتن از من و رفتن برايت آسان شد!
چه طور قصهام اينقدر تلخ پايان يافت؟
چه طور آنچه نميخواستم شود، آن شد؟
انار سرخ سر شاخه خشك شد، افتاد
و گوش باغ پر از خندۀ كلاغان شد...
پانته آ صفايي بروجني
*عنوان قسمتي از همين شعر
*عكس را در خرانق يزد گرفته ام
*كامل شعر در ادامه مطلب
* اينجا هم
گوشوارهاي را ميمانم عاريه
دلنگ دلنگ
آويزانِ دنيا
آويزانِ حضوري بي دغدغه
آويزانِ سايهاي بي اسم
آويزانِ بودني با نامِ مستعارِ زندگي
به زانو درآمدهاي تنها
بي لنگه
عاريه ...
"نيكي فيروزكوهي”
پ.ن: عكس: نقاشي دختري با گوشواره مرواريد از آثار برجستهٔ نقاش هلندي يوهانش ورمر
پيشنهاد مي كنم كتاب با عنوان دختري با گوشواره مرواريد نوشتهٔ تريسي شواليه را بخوانيد.
اين يا كريم مثل همه يا كريم ها
در فكر بام توست به رسم قديم ها
من زار خاك ري چو حسين بكربلا
زائر شود هر آن كه بر عبدالعظيم ها
بايد نشست رو به ضريحت سلام داد
تا اين كه جلوه گر شود اين جا كليم ها
اصلاً بعيد نيست كه آقايمان كنند
وقتي طرف حساب شود با كريم ها
اين شهر بي وجود شما ارزشي نداشت
با اين حساب لطف شما از قديم ها
اين شهر با وجود شما قبله مي شود
هر گوشه ي ضريح شما چون حطيم ها
روزي سه بار مي دهمت السلام و بعد
عاشق شدن به سبك همه يا كريم ها
اميرحسين محمودپور
* عنوان از شعر محمدتقي مرداني
* بيت دوم برميگردد به روايتي كه در فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم وارد شده:گويا شخصي از شيعيان ري به حضور امام هادي عليه
السّلام ميرسد، حضرت ميپرسند: كجا بودي؟ ميگويد: به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم. امام مي فرمايند: أما اِنّك لو زُرتَ قبر
عبدالعظيم عندكم، لكُنتَ كمن زار الحسين. يعني اگر قبر عبدالعظيم را ـكه
در جوار شماستـ زيارت كنيد، مانند آن است كه قبر حسين عليه السّلام
را زيارت كرده باشيد.
* جهت مطالعه: اين و اين و اين* براي پانزده شوال، سالروز، شهادت حضرت عبدالعظيم حسني.
از صفاي ضريح دم نزنيد
حرفي از بيرق و علم نزنيد
گريه هاي بلند ممنوع است
روضه كه هيچ، سينه هم نزنيد
كربلا رفته ها كنار بقيع
حرفي از صحن و از حرم نزنيد
زائري خسته ام نگهبانان
به خدا زود مي روم، نزنيد
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما هميشه فاطمه است
كاش درهاي صحن وا بشود
شوق در سينه ها به پا بشود
كاش با دست حضرت مهدي
اين حرم نيز با صفا بشود
كاش با نغمه حسين حسين
اين حرم مثل كربلا بشود
در كنار مزار ام بنين
طرحي ازعلقمه بنا بشود
پس بسازيم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلايي رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
اين بقيعي كه اين چنين
خاكي است
رشك پروانه هاي افلاكي است
در هوايش ستاره مي سوزد
سينه با هر نظاره مي سوزد
هشت شوال آسمان لرزيد
ديد صحن و مناره مي سوزد
بارگاه بقيع ويران شد
دل بي راه و چاره مي سوزد
اين حرم مثل چادر زهراست
كه در اينجا دوباره مي سوزد
اين حرم مثل خيمه ي زينب
كه در اوج شراره مي سوزد
سالها
بعد قدري آن سو تر
چند قرآن پاره مي سوزد
ت.ن: هشتم شوال، يوم الهدم، سالروز تخريب حرم ائمه بقيع توسط وهابيون.
* اين تصوير هم مناسب بود. (هر دو عكس و اصل همراهي از ايشون)
* اين هم يادداشت قديمى خودم در وبلاگ اصلى با لينك هاى خوب و زيارت ائمه بقيع.
* كامل شعر را در ادامه مطلب، بخوانيد حتما.