یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۶:۰۲ ۶۴۳ بازديد
چمدانت را كه به دست مي گيري
چيزي در من از دست مي رود…
باور كردني نيست
كه چگونه
حجم اينهمه خاطره
در چمدان كوچكت جا مي شود !
فرياد مي زنم اگر
اين بغض لعنتي امانم دهد !
امان نمي دهد…
پس آهسته زير لب مي گويم:
"مراقب خاطره هايمان باش ..."
*دل نوشت: او مي رود دامنكشان... من زهر ِ تنهايي چشان...
*دل نوشت: راهش را هم تقسيم كرد... رفتنش به من رسيد، رسيدنش به ديگري...