یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۶:۰۱ ۷۱۵ بازديد
من كـه تسبيح نبودم تـو مرا چرخاندي
مشت بـر مُـهره تنهايـي مــن
پيچــاندي
مهر دستان ِ تو دنبـال دعايي مي گـشت
بـارهــا دور زدي ذهــن مـرا گردانـدي
ذكــرها گفتي و بـه گفتـه خود خـنديـدي
ازهميـن نغمه تـاريك مـرا تـرسـانــدي
برلبت نام خـدا بود، خــدا شـاهد مـاست
بـر لبت نام خـدا بـود و مـرا رقصانـدي
دست ِ ويرانگر توعادت چرخيدن داشت
عادتت را به غلط چرخه ايمان خوانـدي
قلـب صد پاره مـن مهره صد دانـه نبـود
تو ولي گشتي و اين گمشده را لـرزانـدي
جمع كن رشته ايـمان دلم پاره شده است
من كه تسبيح نبودم تو چرا چرخاندي...؟
"نغمه رضايي"