یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۶:۰۱ ۶۷۲ بازديد
شاهرگ هاي زمين از داغ باران پر شده ست
آسمانا! كاسه ي صبر درختان پر شده ست
زندگي چون ساعت شماطه داره كهنه اي
از توقف ها و رفتن هاي يكسان پر شده ست
چاي مي نوشم كه با غفلت فراموشت كنم
چاي مي نوشم ولي از اشك،فنجان پر شده ست
بس كه گل هايم به گور دسته جمعي رفته اند
ديگر از گل هاي پرپر خاك گلدان پر شده ست
دوك نخ ريسي بياور يوسف مصري ببر
شهر از بازار يوسف هاي ارزان پر شده ست
شهر گفتم!؟ شهر! آري شهر! شهر
از خيابان! از خيابان! از خيابان پر شده ست
«فاضل نظري»