حرم امن تو كافي است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوي گريان شده را
دل سپرديم به آن معجزه ي چشمانت
تا كه آباد كني خانه ي ويران شده را
مِهر تو باعث خاموشي آتشـدان است
خارج از دست خليل است، گلستان شده را
گندم ري به تنور كرمت پخته شود
از تو داريم پس اين مزرعه ي نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بيشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ي ايوان شده را
به درخانه ي تو بسته و وابسته شديم
چه نيازي است به جنّت سگ دربان شده را
گر قرار است جبينش به قدومت نرسد
كافرش بيش نخوانيم مسلمان شده را
در محلّه خبر لطف تو بهتر پيچيد
پخش كردند اگر قصه مهمان شده را
شدني نيست كرم داشته باشي، امّا
دستگيري نكني دست به دامان شده را
پنجره ساخته اي دور ضريح كرمت
تا ببندند به آن زلف پريشان شده را
ما فقط ظاهري از اوج تو را مي بينيم
گذري نيست به معراج ِ تو حيران شده را
جلوه اي كردي و زهراي پر از جذبه ي تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را

علي اكبر لطيفيان
* عنوان از شعر ديگرى از همين شاعر
* ميلادش مبارك.