قرعه ي كار به نامِ من ديوانه زدند...

۶۲۸ بازديد
 من خود دلم از مهر تو لرزيد،
وگرنه  تيرم به خطا مي رود اما به هدر، نه!
دل خون شده ي وصلم و لب هاي تو سرخ است
سرخ است ولي سرخ تر از خون جگر، نه


با هركه توانسته كنار آمده دنيا
با اهل هنر؟ آري! با اهل نظر؟ نه!
بد خلقم و بد عهد زبان بازم و مغرور
پشت سر من حرف زياد است مگر نه؟
يك بار به من قرعه عاشق شدن افتاد
يك بار دگر، بار دگر، بار دگر... نه!
فاضل نظري


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد