بيا بگريزيم

۶۲۹ بازديد

هليا!

گريز، اصل زندگي ست...

گريز از هر آنچه اجبار را توجيه مي‏كند.

بيا بگريزيم!

ما همه در اسارت خاك بوديم.

ما، از خاك نبود كه گريختيم

از آنها گريختيم كه حرمت زمين را به گام هاي آلوده مي‏شكستند.

هلياي من!

ما را هيچ كس نخواهد پاييد، و هيچ كس مدد نخواهد كرد.

مي‏توان به سوي رهايي گريخت؛

اما بازگشت به اسارت نابخشودني ست.

ما در روزگاري هستيم، هليا، كه بسياري چيزها را مي‏توان ديد و باور نكرد

و بسياري چيزها را نديده باور كرد.

هليا!

يك سنگ بر پيشاني سنگي كوه خورد،

كوه خنديد و سنگ شكست.

يك روز، كوه مي شكند؛

خواهي ديد...



نادر ابراهيمي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد