یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۹ ۳۶۴ بازديد
وقتش رسيده حال و هوايم عوض شود
با سار ِ پشت پنجره جايم عوض شود
هي كار دست من بدهد چشم هاي تو
هي توبه بشكنم و خدايم عوض شود
با بيت هاي سر زده از سمت ِ ناگهان
حس مي كنم كه قافيه هايم عوض شود
جاي تمام گريه، غزل هاي ناگــــــزير
با قاه قاه ِ خنده ي بي غم عوض شود
سهراب ِ شعرهاي من از دست مي رود
حتي اگر عقيده ي رستم عوض شود
قدري كلافه ام و هوس كرده ام كه باز
در بيت هاي بعد، رديفم عوض شود
حـوّاي جا گرفته در اين فكر رنج ِ تلخ
انگــار هيچ وقـت به آدم نـمي رسد
تن داده ام به اين كه بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به جهنم نمي رسد
با اين رديف و قافيه بهتر نمي شوم !
وقتش رسيده حال و هوايم عوض شود