یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۹ ۳۹۶ بازديد
نه چتر با
خود داشت
نه روزنامه
نه چمدان
عاشقش شدم!
از كجا بايد
ميدانستم مسافر است؟
مژگان عباسلو
از كتاب "از لب بركهها"
سفر بهانۀ خوبي براي رفتن نيست ... نخواه اشك نريزم، دلم كه آهن نيست...
+ يا اين كه ميگه:
سفر هركه را ديده ام برده است ... سفر، هيچ كس را نياورده است...