یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۹ ۳۸۴ بازديد
ناودانها شرشر باران بي صبري ست
آسمان بي حوصله، حجمِ هوا ابري ست...
كفشهايي منتظر در چارچوب در
كوله باري مختصر لبريز بي صبري ست
پشت شيشه ميتپد پيشاني يك مرد
در تب دردي كه مثل زندگي جبري ست
و سرانگشتي به روي شيشههاي مات
بار ديگر مينويسد: «خانهام ابري ست»
* قبل تر اينجا آمده
* اين را آوردم، براى باران بهاره صبح شنبه كه به صرف بهارى بودنش حس خوبى دارد و شايد بهتر بود تصوير و شعر شادترى برايش آورد، اما چه ميشود با دلتنگى هاى گاه و بى گاه؟! ...