یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۹ ۳۶۵ بازديد
بي تو اينجا همه در حبس ابد تبعيدند
سالها، هجري و شمسي، همه بي خورشيدند
.
.
سير تقويم جلالي به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجيدند
.
.
تو بيايي، همۀ ثانيه ها، ساعت ها
از همين روز، همين لحظه، همين دم عيدند...
سالها، هجري و شمسي، همه بي خورشيدند
.
.
سير تقويم جلالي به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجيدند
.
.
تو بيايي، همۀ ثانيه ها، ساعت ها
از همين روز، همين لحظه، همين دم عيدند...
* براي آخرين غروبِ جمعۀ سال نود و يك شمسي...
* آخرين جمعه سال است نمي آيي باز؟ ... دل من مُرد در اين شهر نمي آيي باز؟
اگر اين جمعه نيايي به چه دلخوش باشم؟ .... عيد ما آمدن توست نمي آيي باز؟
* يك پيامكي بود به اين مضمون:
خوشا به حال سال شمسي كه ماه دوازدهم ش را هم ديد، اما ماه دوازدهم ما هنوز نيامده...
* عكس از جناب شجاع كه هماهنگي اش با شعر هم كار خودشون ه. اينجا
* قبل از اين هم اين شعر تو اين وبلاگ، اومده. اينجا و اينجا.
* عنوان را دوست دارم. از مهدي جهاندار. كل شعر زيباست. (از اينجا بشنويد) بيت كامل عنوان هم اين:
چه جمعه ها كه يك به يك غروب شد، نيامدي......چه بغض ها كه در گلو رسوب شد، نيامدي...
* اللهم عجل لوليك الفرج....