پنجره اتوبوس و ...‏

۴۶۴ بازديد

مسافر كناري ام كه پياده شد
پنجره اي گيرم آمد
باقي مسير را
گـ
ر
يـ
سـ
تـ
م
...‏

ليلا كردبچه

* فكر ميكنم، اگر پنجره هاي اتوبوس، زباني براي سخن گفتن داشتند، چه چيزهايي برايشان مهم تر بود كه بگويند...
به گمانم از سرهاي سپرده شده به شيشه ها و اشك هاي بي صدا جاري شده، درد بيشتري حس كرده اند...

+ اينجا هم، با اين عكس


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد