یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۸ ۱,۲۶۵ بازديد
به جستجويِ تو
در چشم هايِ من غوغاست
بيا
و بخت دو درياچه را سراب مكن
...
به بال هاي تو بستند روزهايِ مرا
كنون كه عمر ِ عزيز ِ مني
شتاب مكن!
مرا به قصه ي مادربزرگ خواب مكن
غرور حوصله ام را چنين خراب مكن
به جستجوي تو در چشم هاي من غوغاست
بيا و بخت دو درياچه را سراب مكن
چرا در آينه تكرار مي شوي هر شب
بس است چشم حريص مرا مجاب مكن
به بال هاي تو بستند روزهاي مرا
كنون كه عمر عزيز مني شتاب مكن
دو رودخانه به درياي چشم هايت ريخت
دو رود خسته و سرگشته را جواب مكن!
برايِ من تداعي كننده عكسي كه خودم گرفته بودم در اين پست (+)