عاقبت يك روز برفى، ميروم و گم ميشوم...‏

۳۶۰ بازديد

قرار بود برفى بيايد و مرا با خود ببرد...
قرار بود برفى بيايد و من
چترم را بردارم
بزنم به برف
تكه هاي روحم را
با آن ببارم
و
گم شوم...
.

زمستان از نيمه گذشته وُ
خبري از آن برف نيست...
پس من كجا گم شوم؟ چگونه؟

/**/ دلنوشته ها
(نجوا رستگار)

اينجا هم

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد