چه سود...

۳۲۶ بازديد
گشودم دفتر و رفت از سرم هوش
چنان چون باده نوشي از پي نوش

سرود نانوشته گرچه زيباست
چه سود ار نامه ام كردي فراموش

زبانِ بسته خاموش است و كوتاه
چه گويم ناله ام نايد فراگوش

شرار قهر تو سوزد دل و جان
چو شمع خلوتم گشته است خاموش

 


سبحان معظمي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد