سيگار پشتِ سيگار...‏

۳۳۷ بازديد

خميازه‌هاي كش‌دار، سيگار پشت سيگار
شب گوشه‌اي به ناچار، سيگار پشت سيگار
اين روح خسته هر شب، جان كندنش غريزيست
لعنت به اين خودآزار، سيگار پشت سيگار

پاي چپ جهان را، با اره‌اي بريدن
چپ پاچه‌هاي شلوار، سيگار پشت سيگار
در انجماد يك تخت، اين لاشه منفجر شد
پاشيده شد به ديوار، سيگار پشت سيگار

بر سنگفرش كوچه، خوابيده بي‌سرانجام
اين مرده كفن خوار، سيگار پشت سيگار
صد صندلي در اين ختم، بي‌سرنشين كبودند
مردي تكيده بيزار، سيگار پشت سيگار

تصعيد لاله گوش، با جيغ‌هاي رنگي
شك و شروع انكار، سيگار پشت سيگار
مردم از اين رهايي، در كوچه‌هاي بن‌بست
انگارها نه انگار، سيگار پشت سيگار

اين پنچ پنجه امشب، هم خوابگان خاكند
بدرود دست و گيتار، سيگار پشت سيگار
ماسيده شد تماشا، بر ميله ميله پولاد
در يك تنور نمدار، سيگار پشت سيگار

صد لنز بي‌ترحم، در چشم شهر جوشيد
وين شاعران بيكار، سيگار پشت سيگار
در لابلاي هر متن، اين صحنه تا ابد هست
مردي به حال اقرار، سيگار پشت سيگار

اسطوره‌هاي خاين، در لابلاي تاريخ
خوابند عين كفتار، سيگار پشت سيگار
عكس تو بود و قصّه، قاب تو بود و انكار
كوبيدمش به ديوار، سيگار پشت سيگار

مبهوت رد دودم،  اين شكوه‌ها قديميست
تسليم اصل تكرار، سيگار پشت سيگار
كانسرو شعر سيگار، تاريخ انقضاء خورد
سه، يك، مميز چهار، سيگار پشت سيگار

ته مانده‌هاي سيگار، در استكاني از چاي
هاجند و واج انگار، سيگار پشت سيگار
خودكار من قديمي‌ست، گاهي نمي‌نويسد
يك مارك بي‌خريدار، سيگار پشت سيگار

انديشه فولادوند* در صفحه بلاگ، با تصوير ديگري همراه كرده ام.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد