یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۷ ۳۹۶ بازديد
شير، بي واهمه از خيمه به راه افتادهناگهان لرزه بر اندام سپاه افتاده
كيست اين مرد كه ميتازد و طَف ميلرزدزير سُمها، تن يك دشت چو دَف ميلرزد
گوش ابليس كر؛ اما شَجَعُ النّاس است اونعره زد مردي از آنسوي كه عباس است او
شيهه سركش اسبش هيجان دارد مردبگريزيد كه صد مرد توان دارد مرد
بگريزيد اگر فرصت ديگر مانده ستواي از آن لحظه كه تن ميدود و سر، مانده ست
نفسش بُغض نفسهاي علي را داردتيغ او تشنه خون است جگر ميخواهد
كمر كوفه كمر باشد اگر ميشكندقامت شام سپر باشد اگر ميشكند
***تيغ، اسليم ِ منقّش شدهي ابرويشماه، سوسويي از انوار منوّر رويش
...و خدا با همهي دقت و وسواس عجيبمو به مو وصله زده سلسلهي گيسويش
جذبهءي حور مگر ريخته در چشمانشعشق سر ميشكند تا كه شود جادويش
گنگ، ذهني كه تو را ماه تصور نكندخشك ، دريا كه تو را كِل نكشد جاشويش
***تيغ پيمود ولي نظم خم ابرو راماه بوسيد به خون نقش گرفته رو را
همه ديدند كه خون، رود شد و ميپيمودمو به مو، سلسله در سلسلهي گيسو را
تو همان ماه به خون خفتهي عشقي عباستو همان قصهي ناگفتهي عشقي عباس
قرنها ميگذرد وِرد زباني اي مرد!زندهتر از همهاي - با همگاني اي مرد!
كيست مانند تو محبوب خلايق باشدسيزده قرن قمر باشد و لايق باشد
سيزده قرن تويي ساقي جان يا عباسميگشايي گره از كار جهان يا عباس
ابراهيم قبله آرباطان
برگرفته از وبلاگ مشق هيئت
كيست اين مرد كه ميتازد و طَف ميلرزدزير سُمها، تن يك دشت چو دَف ميلرزد
گوش ابليس كر؛ اما شَجَعُ النّاس است اونعره زد مردي از آنسوي كه عباس است او
شيهه سركش اسبش هيجان دارد مردبگريزيد كه صد مرد توان دارد مرد
بگريزيد اگر فرصت ديگر مانده ستواي از آن لحظه كه تن ميدود و سر، مانده ست
نفسش بُغض نفسهاي علي را داردتيغ او تشنه خون است جگر ميخواهد
كمر كوفه كمر باشد اگر ميشكندقامت شام سپر باشد اگر ميشكند
***تيغ، اسليم ِ منقّش شدهي ابرويشماه، سوسويي از انوار منوّر رويش
...و خدا با همهي دقت و وسواس عجيبمو به مو وصله زده سلسلهي گيسويش
جذبهءي حور مگر ريخته در چشمانشعشق سر ميشكند تا كه شود جادويش
گنگ، ذهني كه تو را ماه تصور نكندخشك ، دريا كه تو را كِل نكشد جاشويش
***تيغ پيمود ولي نظم خم ابرو راماه بوسيد به خون نقش گرفته رو را
همه ديدند كه خون، رود شد و ميپيمودمو به مو، سلسله در سلسلهي گيسو را
تو همان ماه به خون خفتهي عشقي عباستو همان قصهي ناگفتهي عشقي عباس
قرنها ميگذرد وِرد زباني اي مرد!زندهتر از همهاي - با همگاني اي مرد!
كيست مانند تو محبوب خلايق باشدسيزده قرن قمر باشد و لايق باشد
سيزده قرن تويي ساقي جان يا عباسميگشايي گره از كار جهان يا عباس
ابراهيم قبله آرباطان
برگرفته از وبلاگ مشق هيئت