نشسته ام كنار سيني چاي با تو

۳۸۱ بازديد

مرا به جُرم همين شعر متهم كردند
و… در توهم‌شان، فتح بر قلم كردند

سپيده، باز قلم ها نوشت از راهي
كه پاي هم قدمي را در آن قلم كردند

مُميزان، نه فقط بر من و غزل هايم
به ذوق بيش و كم خويش هم ستم كردند

دو استكان بنشين، رفع خستگي خوب است
دوباره در دلم، انگار چاي دم كردند

تعارفيت به قليان نمي كنم، دودي ست_
كه روشنش به يقين با ذغالِ غم كردند

دلم گرفته به خود قول داده ام اما_
برايتان ننويسم چه با دلم كردند

مرا به جُرم همين شعر _اگر چه قيچي ها
به خشم، هفت خط از اين خطوط كم كردند


محمدعلي بهمني

از دفتر "من زنده‌ام هنوز و غزل فكر ميكنم"


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد