یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۵ ۱,۰۱۷ بازديد
نيم ساعت پيش،
خدا را ديدم
كه قوز كرده با پالتوي مشكي بلندش
سرفه كنان
در حياط از كنار دو سرو ِ سياه گذشت
و رو به ايواني كه من ايستاده بودم، آمد
آواز كه خواند، تازه فهميدم
پدرم را با او اشتباهي گرفته ام!