كتاب كهنه...

۳۷۴ بازديد


تو هيچ از خودت پرسيده اي

 چرا اين چراغ شكسته
اين همه حوصله نويس شبتاب خسته است ؟

باد اين بي هر كجا وزيده لعنتي بي سواد است
رو به دريا رفتن ياران ما
حتما دليلي داشته است

 ورنه من كه مي دانم استعاره ي آسان دريا را
 در اوراق كدام كتاب كهنه نوشته اند

 بي خود نپرس
غروب آن پنجشنبه ي باران ريز
به روياي كدام سفر از ساحل ستاره گذشته ام


سيد علي صالحي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد