یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۵ ۳۷۵ بازديد
بـس كـه هميشه در غمت فكر محال ميكنم هـجـر تـو را ز بـيخودي وصل خيال ميكنم
شـب كـه مـلول ميشوم بر دل ريش تا سحر صـورت يـار مـيكـشـم دفـع مـلـال مـيكنم
او ز كـمـال دلـبـري زيـب جـمـال مـيدهـد مـن ز جـمـال آن پـري كسب كمال ميكنم
زلـف مـسـاز پـرشكن خال به رخ منه كه من چون دگران نه عاشقي با خط و خال ميكنم
مـن كـه بـه مـه نـميكنم نسبت نعل توسنت نـسـبـت طـاق ابـرويـت كي به هلال ميكنم
شـيـخ حـديـث طوبي و سدره كشيد در ميان مـن ز مـيـانـه فـكـر آن تـازه نـهـال ميكنم
مجلس يار محتشم هست شريف و من در آن جـاي خـود از پـي شـرف صـف نـعال ميكنم