یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۴ ۳۵۵ بازديد
قصه ي ويراني شايد
برگردد به داستانهاي هزار و يك شب
ويا افسانه رستم وسهراب...
ويا شايد در خلال داستانهاي كوهكن...
و حتي فراز وفرودهاي اين سي سال زندگي نكرده!
عشق ها ي به ثمر نرسيده!
رفتن هاي به مقصد نرسيده!
فراق هاي به وصال نرسيده!
اينها همه قصه اند...قصه ي ويراني!
اما
قصه ي پاييز و برگ ريخته...
قصه ي دريا و كوير تشنه...
قصه ي من و آن نگاه خسته ...
هيچكدام قصه نيست!
قصه ها،
انجا كه تمام ميشوند،
شروع نميشوند!!!
دلنوشته ها...
م.ب
+تصحيح شده در فروردين91
+اصل اين دلنوشته از ميان كامنتهاي اين پست برآمدو اين آيتم هم خوان شده ي نجوا دليلي شد براي تغيير وباز آوريش!