یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۴ ۳۴۷ بازديد
براي چيدن گل سرخ، نه ارّه بياور، نه تبر !
سرانگشت سادهي همان ستارهي بيآسمانم ... بس ،
تا هر بهار به بدرقهي فروردين ،
هزار پاييز پريشان را گريه كنم .
- هم از اينروست كه خويشتن را دوست ميدارم .
براي كُشتن من، نه كوه و نه واژه ،
اشارهي خاموش نگاهي نابهنگامم ... بس .
تا معني از گل سرخ بگيرم و شاعر شوم .
- هم از اين روست كه ترا دوست ميدارم .
براي مُردهي من، نه اندوه آسمان و نه گور زمين ،
تنها كابوس بيبوسهْرفتنِ مرا از گفتگوي گهواره بگير.
من پنجهي پندار بر ديدگان دريا كشيدهام
پس شكوفهكن اي نارون، اي چراغ، اي واژه !
اينجا پروانه و پري به روياي مزمور ماه ،
دريچهاي براي دل من آوردهاند .
- هم از اين روست كه جهان را دوست ميدارم .