یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۴ ۳۷۳ بازديد
بس كه جفا ز خار و گل ديد دل رميدهام
همچو نسيم از اين چمن، پاي برون كشيدهام
شمع طرب ز بخت ما، آتش خانهسوز شد
گشت بلاي جان من، عشق به جان خريدهام
حاصل دور زندگي، صحبت آشنا بود
تا تو ز من بريدهاي، من ز جهان بريدهام
تا به كنار بوديَم ،بود به جا قرار دل
رفتي و رفت راحت از خاطر آرميدهام
تا تو مراد من دهي، كشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسي، من به خدا رسيدهام
چون به بهار سر كند، لاله ز خاك من برون
اي گل تازه ياد كن، از دل داغ ديدهام
يا ز ره وفا بيا، يا ز دل رهي برو
سوخت در انتظار تو، جان به لب رسيدهام