یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۳ ۳۵۲ بازديد
من آن گلبرگ
مغرورم، كه مي ميرم ز بي آبي
ولي با خفت و خواري، پي شبنم نمي گردم
من اون خاكم
به زير پا، ولي مغرور مغرورم
به تاريكي منم تاريك، ولي پر نور پر نورم
اگه گلبرگ بي
آبم، به شبنم رو نميارم
اگه تشنه تو خورشيدم، به سايه تن نمي كارم
من اون دردم
كه هر جايي پي مرحم نمي گرده
چه غم دارم اگر
دنيا، به كام من نمي چرخه؟!
من اون عشقم
كه با هركس، سر سفره نمي شينه
من اون شوقم كه اشكامو، به جز محرم نمي بينه
اگه بارون پربارم، به صحرا دل نمي بندم ناشناس