نيامدي و نچيدي...‏خشك شدم و پوسيدم...‏

۳۴۹ بازديد

من؛
چونان اناري* خشك شده؛ بر درخت!
بهار؛ شكوفه كردم،
پاييز؛ به بار نشستم،
زمستان رسيد؛ و همچنان بر سر شاخه...

نه از پس رسيدنم، افتادم..
نه دستي به چيندم تا اين بالا رسيد..
و نه حتي گنجشككي به اين ميانه راه يافت..
ميدانم؛
زمستان هم ميگذرد و مي پوسم؛
به همين سادگي
...

دلنوشته ها

*نوشته بودم "چونان ميوه اي خشك شده بر درختم"، به خاطر تصوير، به انار تغيير ش دادم.‎

* عكس از يكي از دوستان


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد