من و تو، چون دو نيمه سيب...‏

۳۲۲ بازديد

چنان كه از قفس هم دو يا كريم به هم
از آن دو پنجره ما خيره مي شديم به هم 

به هم شبيه، به هم مبتلا، به هم محتاج
چنان دو نيمه سيبي كه هر دو نيم به هم

 من و توايم دو پژمرده گل ميان كتاب
من و توايم دو دلبسته از قديم به هم

شبيه يكدگريم و چقدر دلگير است
شبيه بودن گل هاي بي شميم به هم

من و تو رود شديم و جدا شديم از هم
من و تو كوه شديم و نمي رسيم به هم

بيا شويم چو خاكستري رها در باد
من و تو را برساند مگر نسيم به هم...

فاضل نظري

از كتاب "گريه هاي امپراتور"
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد