یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۲ ۳۱۴ بازديد
اشك و باران با هم از روي نگاهش مي چكند
او سرش را مي برد پايين... خيابانِ شلوغ
عابران مانند باران در زمين گم مي شوند
او فقط مي ماند و چندين خيابانِ شلوغ
او فقط مي ماند و دنيايي از دلواپسي
با غمي بر شانه اش سنگين... خيابانِ شلوغ