یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۲ ۳۰۴ بازديد
نامه
بر آب، با نگاه، آن جا
نام مرا
پيش از سپيده دم بنويس
تا با طلوع خورشيد، اينجا
مرغان كنار رود غلغله آغازند
و از ميان نيزار
قرقاولي بنفش پر بكشد.
نام مرا
--آنجا—
در گوش هاي سبز و بزرگ ماگنوليا بخوان
تا سدرهاي دامنه، اينجا
بي باد سربجنبانند
و قمري غريب بي جفت
از شاخه هاي تلخ برخيزد
و صيحه سر بدهد در كوه:
"كو؟ كو؟"
نام مرا در پاي تخته سنگي تنها—آنجا
تكرار كن تا كپك هاي دامنه ي زاگرس
بر سينه ي كمرگاه
--اينجا هزار بال و هزار بال—
به قاه قاه پاسخت بدهند...
نام مرا
در پلك پلك گرم شكرخواب زمزمه كن
تا بامداد
در آفتاب ملحفه
تصوير يك ستاره ي قرمز ببيني......