نشاني خانه‌ات كجاست؟!

۲۸۴ بازديد

اين صبح، اين نسيم، اين سفره ي مهيا شده ي سبز، اين من و اين تو، همه شاهدند

كه چگونه دست و دل به هم گره خوردند. . .   يكي شدند و يگانه

تو از آن سو آمدي و او از سوي ما آمد، آمدي و آمديم.

اول فقط يك دل بود. يك هواي نشستن و گفتن.

يك بوي دلتنگ و سرشار از خواستن. يك هنوز با هم ساده.

رفتيم و نشستيم، خوانديم و گريستيم.

بعد يكصدا شديم. هم آواز و هم بغض و هم گريه، همنفس براي باز تا هميشه با هم بودن.

براي يك قدم زدن رفيقانه، براي يك سلام نگفته، براي يك خلوت خاص، براي يك دل سير گريه كردن. . .

براي همسفر هميشه عشق. . .  باران!

باري اي عشق، اكنون و اينجا، هواي هميشه ات را نمي خواهم

. . . نشاني خانه ات كجاست؟!


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد