یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۵۱ ۳۵۹ بازديد
برف مي باريد و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه مي رفتيم.
چه شكايت هاي غمگيني كه مي كرديم،
يا حكايت هاي شيريني كه مي گفتيم
هيچ كس از ما نمي دانست،
كز كدامين لحظه ي شب كرده بود اين باد برف آغاز...
پ.ن. اين شعر حال هواي و روز اين روزهاي ماست...