تو نيستي....

۲۹۷ بازديد


تو نيستي كه نهم سر بروي دامانت

تو خم شوي و زنم بوسه بر گريبانت

لبم ز حسرت بارش گرفته ابري شد

تو نيستي كه بگيرد به بوسه بارانت

تو نيستي و چنان از غمت پريشانم

كه مي برم گرو از گيسوي پريشانت

هميشه در همه آئينه ها غبار نيم

مگر درآئينه هاي زلال چشمانت ...


حسين منزوي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد