خسته ي يك خواب بلند نزديكم...

۳۲۶ بازديد


به خدا من خسته‌ام
خيلي دل‌م مي‌خواهد از اين‌جا
به جانب ِ آن رهايي ِ آرام ِ بي‌دردسر برگردم،
آيا تو قول مي‌دهي
دوباره من از شوق سادگي... اشتباه نكنم؟
...

حالا چمدانت را بردار
آرام و پاورچين از پله‌ها به جانب آسمان بيا،
ما دوباره به خواب ِ دور ِ هفت دريا و
هفت رود و هفت خاطره برمي‌گرديم..
آن‌جا تمام ِ پريان ِ پرده‌پوش،
در خواب‌ ِ ني‌لبك‌هاي پرخاطره، ترانه مي‌خوانند

آن‌جا خواب هم هست،‌ اما بلند...
ديوار هم هست، اما كوتاه...
فاصله هم هست، اما نزديك...

سيد علي صالحي


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد