روزهاي باراني؛ شاعر پرورند...‏

۳۴۵ بازديد

پدرم گفت:
 عاق‌ت مي كنم اگر شاعر شوي!
مادرم نبود.
به پنجره نگاه كردم...
باران مي آمد...
خنديدم!

شاعر؟!‏

پ.ن: عنوان برگرفته از اين يادداشت مريم مؤمني:
روزهاي باراني، شاعر پرور است
برف، نويسنده هاي بزرگ خلق مي كند
داستان هاي پاورقي، محصول روزهاي آفتابي
رنگين كمان، مخصوص قصه هاي كودكان
رعد و برق، كارآگاه ها را وارد نوشته مي كند
توفان، فيلسوف مي زايد
و روزهاي ابري، به پاره كردن همه ي آنچه روزهاي قبل نوشته شده، مي گذرد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد