شوريده وار، پريشان كه دوست‌ت دارم...

۷,۴۹۲ بازديد

حكايت بارانِ بي امان است
اين گونه كه من
دوست‌ت مي دارم.


شوريده وار و پريشان باريدن
بر خزه ها و خيزاب ها،
به بي راهه و راه ها تاختن.
بي تاب بي قرار دريايي جستن
و به سنگچين باغ ِبسته دري سر نهادن
و تو را به ياد آوردن.

حكايت باراني بي قرار است
اين گونه كه من دوست‌ت مي‌دارم

 شمس لنگرودي
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد