یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۴۹ ۷,۴۹۲ بازديد
حكايت بارانِ بي امان است
اين گونه كه من
دوستت مي دارم.
شوريده وار و پريشان باريدن
بر خزه ها و خيزاب ها،
به بي راهه و راه ها تاختن.
بي تاب بي قرار دريايي جستن
و به سنگچين باغ ِبسته دري سر نهادن
و تو را به ياد آوردن.
حكايت باراني بي قرار است
اين گونه كه من دوستت ميدارم