با خودت مرا ببر ، خسته ام از اين كوير

۴۳۶ بازديد

خسته ام از اين كوير ،اين كوير كور و پير
اين هبوط ِبي دليل، اين سقوط ِناگزير

آسمان ِبي هدف، باد هاي بي طرف
ابرهاي ِسر به راه، بيد هاي ِسر به زير

اي نظاره ي شگفت، اي نگاه ِناگهان
اي هماره در نظر، اي هنوز بي نظير

آيه آيه ات صريح، سوره سوره ات فصيح
مثل خطي از هبوط، مثل سطري از كوير

مثل شعر ِناگهان، مثل ِ گريه بي امان
مثل لحظه هاي ِوحي، اجتناب ناپذير

اي مسافر غريب در ديار ِخويش‌تن
با تو آشنا شدم ،با تو در همين مسير

از كوير سوت و كور ،تا مرا صدا زدي
ديدمت ولي چه چه دور ديدمت ولي چه دير

اين تويي در آن طرف ،پشت ميله ها رها
اين منم در اين طرف، پشت ميله ها اسير

دست خسته مرا مثل كودكي بگير
با خودت مرا ببر، خسته ام از اين كوير
...

                                 خسته ام از اين كوير ...
                          خسته ام از اين كوير ...
                          خسته ام از اين كوير ...

قيصر امين پور


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد