گنگ ِ زندگي....

۳۱۱ بازديد

سزد اگر هزار بار، بيفتي از نشيبِ راه و باز،

رو نهي بدان فراز‎.‎

چه فكر مي‌كني؟ جهان چو آبگينه‌ي شكسته‌اي ست
كه سرو ِ راست هم دراو شكسته مي‌نمايدت‎ .‎
چنان نشسته كوه در كمين دره هاي اين غروب تنگ
كه راه، بسته مي‌نمايدت‎ .‎

زمان ِبي‌كرانه را،

تو با شمار ِگام ِعمرِ ما مسنج‏

به پاي او دمي ست

اين

درنگ ِ

درد و

رنج

.

.

هوشنگ ابتهاج


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد