یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۴۹ ۳۷۵ بازديد
ناگهان ديدم سرم آتش گرفت
سوختم ، خاكسترم آتش گرفت
چشم واكردم ، سكوتم آب شد
چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
در زدم ، كس اين قفس را وا نكرد
پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستاني پريد
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفي از نام تو آمد بر زبان
دستهايم ، دفترم آتش گرفت
(قيصرامين پور)