چشم ِ آسمان...

۳۰۹ بازديد
وقتي گريبان عدم با دست خلقت مي دريد
وقتي ابد چشم تو را پيش از ازل مي آفريد
وقتي زمين ناز تو را در آسمان ها مي كشيد
وقتي عطش طعم تو را با اشك هايم مي چشيد
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي
يك آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يك لحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتي كه من عاشق شدم شيطان به نامم سجده كرد
آدم زميني تر شد و عالم به آدم سجده كرد
من بودم و چشمان تو نه آتشي و نه گلي
چيزي نمي دانم از اين ديوانگي و عاقلي



* براي شنيدن(عليرضا قرباني)
پ.ن-1: گوي آتشين در نظريه انفجار بزرگ ، حاوي هيدروژن و هليوم بود، كه در اثر انفجار، بصورت گازها و گرد و غباري در فضا بصورت پلاسماي فضايي متشكل از ذرات بسياري از جمله الكترونها ، پروتونها ، نوترونها و نيز مقداري يونهاي هليوم به بيرون تراوش مي‌كند. با گذشت زمان و تراكم ماده در برخي سحابيها شكل مي گيرند. اين مواد متراكم رشد كرده، و توده‌هاي عظيم گازي را بوجود مي‌آورند كه تحت عنوان پيش ستاره‌ها معروفند و با گذشت زمان به ستاره مبدل مي‌شوند.
پ.ن-2:با ديدن اين عكس فقط ياد ترانه ي مدار صفر درجه افتادم، نمي دونم چقدر تطابق معنا و تصوير وجود داره؛ فقط مي دونم به دلم نشست.
پ.ن-3: اين عكس به چشم آسمان معروف گرديده است.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد