رفتن رسيدن است

۳۱۱ بازديد
موجيم و وصل ما ، از خود بريدن است
ساحل بهانه اي است ، رفتن رسيدن است
تا شعله در سريم ، پروانه اخگريم
شمعيم و اشك ما ،در خود چكيدن است
ما مرغ بي پريم ، از فوج ديگريم
پرواز بال ما ، در خون تپيدن است
پر مي كشيم و بال ، بر پرده ي خيال
اعجاز ذوق ما ، در پر كشيدن است
ما هيچ نيستيم ، جز سايه اي ز خويش
آيين آينه ، خود را نديدن است
گفتي مرا بخوان ، خوانديم و خامشي
پاسخ همين تو را ، تنها شنيدن است
بي درد و بي غم است ، چيدن رسيده را

خاميم و درد ما ، از كال چيدن است



قيصر امين پور


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد