هرجا چراغي روشنه/ از ترس تنها بودنه...‏

۵۹۵ بازديد

هرجـا چراغي روشنه، از ترسِ تنها بودنـه
اي ترس تنهايي من، اينجا چراغي روشنه

اينجا يكي از حس شب، احساس وحشت مي‏كنه
هر روز از فكر سقوط، با كوه صحبت مي كنه

جايي كه من تنها شدم، شب قبله گاهه آخره
اينجا تو اين قطب سكوت، كابوس طولاني تره

من ماه ميبينم هنوز، اين كور سوي روشنو
اينقدر سوسو مي زنم، شايد يه شب ديدي منو

هرجا چراغي روشنه، از ترس تنها بودنه
اي ترس تنهايي من، اينجا چراغي روشنه

اينجا يكي از حس شب، احساس وحشت مي‏كنه
هر روز از فكر سقوط، با كوه صحبت مي‏كنه

روزبه بماني

* براي شنيدن

* عكس براي وقت مبادا


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد