یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۴۸ ۵۹۵ بازديد
هرجـا چراغي روشنه، از
ترسِ تنها بودنـه
اي ترس تنهايي من، اينجا چراغي
روشنه
اينجا يكي از
حس شب، احساس وحشت ميكنه
هر روز از فكر سقوط، با
كوه صحبت مي كنه
جايي كه من تنها شدم، شب قبله گاهه آخره
اينجا تو اين
قطب سكوت، كابوس طولاني تره
من ماه ميبينم هنوز، اين كور سوي روشنو
اينقدر
سوسو مي زنم، شايد يه شب ديدي منو
هرجا چراغي روشنه، از ترس تنها بودنه
اي
ترس تنهايي من، اينجا چراغي روشنه
اينجا يكي از حس شب، احساس وحشت ميكنه
هر
روز از فكر سقوط، با كوه صحبت ميكنه