سفر

شعر

سفر

۲۸۵ بازديد
من اينجا بس دلم تنگ است !
و هر سازي كه مي بينم بد آهنگ است
بيا ره توشه برداريم
قدم در راه بي‌برگشت بگذاريم
ببينيم آسمان هر كجا آيا همين رنگ است ؟


بسان رَهنورداني كه در افسانه‌ها گويند
گرفته كولبارِ زاد ره بر دوش
فشرده چوبدست خيزران در مشت
گهي پر گوي و گه خاموش
در آن مهگون فضاي خلوت افسانگيشان راه مي پويند
ما هم راه خود را مي كنيم آغاز

(اخوان ثالث)




تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد