یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۴۱ ۸۳۲ بازديد
بار دگر زنده شد كودكيم پشت در .... خانه ما منتظر، چشم به راه پدر
خسته نباشي پدر، رنج و ملالت مباد .... گرچه هياهوي ما، كاهش دردت نداد
باز پدر آمد و باز عطر خوش نان رسيد .... باز پدر، معني آرامش و ايمان رسيد
زين سو و آن سو شدن، كاهش دردت نبود .... اين كه پسر بودمت، پاسخ رنجت نبود
باز خيال تو بود از پس اين سالها .... آمده بويي كه باز، زنده كند حالها
باز پدر ديدمت، از پنجره آسمان .... بوي تو را مي شنوم، از در و ديوارمان
* بنا كرده بودم براي روز پدر اين شعر را بياورم. دنبال تصوير ديگري هم بودم كه نيافتم. همين هم بد نيست البته، هرچند بابا در ذهن من هميشه جوان باشد...