عين شين قاف

۳۶۸ بازديد

حرف كه مي‌زني
من از هراس طوفان
زل مي‌زنم به ميز
به زيرسيگاري
به خودكار
.
تا باد مرا نبرد به آسمان.
.
لبخند كه مي‌زني
من
ـ عين هالوها ـ
زل مي‌زنم به دست‌هات
به ساعت مچي طلايي‌ات
به آستين پيراهن ا‌ت
تا فرو نروم در زمين.

ديشب مادرم گفت:
تو از ديروز فرورفته‌اي

در كلمه‌اي انگار
در عين
در شين
در قاف
در نقطه‌ها!‏

مصطفي مستور
* ؛ *

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد