یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۳۲ ۲۵۲ بازديد
تو ديگر نيستي؛
انار شكسته اي كه خاطره هاي خونينش تنها،
بر دست و دهان ميماند.
تو ديگر نيستي؛
مگر به صورت شعري در دهان...
و لمس سرانگشتهاي تمام شده ات در دستهايمان.
شگفت، لعلگونه، درخشان، پرداخت شده، آبگون...
انار دهان گشوده
از اين بيش
نميماند بر درخت.