یکشنبه ۰۱ آذر ۹۴ | ۱۵:۳۱ ۲۷۸ بازديد
ذوالجناح آمد، بدون عشق بود
سرخي يالش، ز خون عشق بود
دست و
پايش، پر ز زخم تير بود
اسبِ زيبا، خسته و دلگير بود...
بچه ها از خيمه بيرون ريختند
دور پاي ذوالجناح آويختند
ذوالجناح! اي اسب بابا! آمدي؟
پس چرا تنهاي تنها آمدي؟
* عنوان از رباعي اي از ابراهيم درويشي:زمان بر باغبان خون گريه ميكرد/ زمين هم بي امان خون گريه ميكرد
و وقتي اسب او بي صاحب آمد/ تمام آسمان خون گريه ميكرد
* تصوير هم كه اثر معروف استاد محمود فرشچيان.