خيز
و جامه نيلي كن، روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد
پاي خون دل وا كن، دست موج پيدا كن
رو به سوي دريا كن، ساحلي فراهم شد
خيز و جامه نيلي كن، روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد
گريه كن گلاب افشان، گل به خاك ميافتد
باد مهرگان آمد، قامت علي خم شد
نبض
جاده بيدار است، بوي خون خورشيد است
كوفه رفتنِ مسلم، گوييا مسلّم شد
ماه خون غباه آمد، جوش اشك و آه آمد
رايت سياه آمد، كربلا مجسّم شد
گريه كن گلاب افشان، گل به خاك مي
افتد
باد مهرگان آمد، قامت علي خم شد
هر كه رو به دريا كرد، آبِروي ساحل شد
خنده را ز خاطر برد، آنكه گريه محرم
شد
خيز و جامه نيلي كن، روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد
گريه كن گلاب افشان گل به خاك مي افتد
باد مهرگان آمد قامت علي خم شد
تشنه
اضطراب آورد، آب مي شود عباس
تو فرات خيبر شد، مرتضي مصمّم شد
نوبت حسين آمد كه آورد به ميدان رو
نه فلك به جوش آمد، منقلب دو عالم شد
خاك شعله پوش آمد، چرخ در خروش آمد
آسمان به جوش آمد، كشته اسم اعظم شد
بر سر از غم زهرا، خاك مي كند مريم
با مصيبتِ خاتم، تازه داغ عالم شد
خيز و جامه نيلي كن، روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد
...