شعر

اكنون سه بار بگو غم
بگو كه بازگردد
هربار بگو ابر ابر
بگو
كه ببارد

احمدرضا احمدي

تصوير:روستاي خور-29 ارديبهشت 91

ام شب، شب ِ آرزوها

بي حساب مي بخشند،

هستي را ...

محمد صالح‌علاء

بشنويد با صداي مهدي دسترنج +

دستم
به سقف ِ همين خانه هم
نمي‌رسد
نمي‌شود از من ستاره نخواهي؟ 

كريم رجب زاده

"تابلوي اميد را «جورج فردريك واتس» در سال ۱۸۸۶ كشيد، در اين تابلو اگر خوب دقت كنيد، به صورت تمثيلي اميد در قالب زني مجسم شده است كه روي كره‌اي نشسته است، چشم‌بندي بر چشم دارد، چنگي در دست دارد كه تنها يك رشته سالم دارد، او به جلو خم شده است، سرش را به طرف آلت موسيقي گرفته است، شايد به خاطر اينكه بتواند نواي ضعيف موسيقي برخاسته از تك‌تار سالم را بشنود."
بر گرفته از سايت يك پزشك

عنوان از غزلِ حافظ

چمدانت،
بزرگ هم كه نبود!
چگونه با خود بردي
تمام  ِ من را؟!

جواد نوروزي

سايه افكند حاليا شبِ هجر
تا چه بازند شب روان خيال
حافظ

برف پاك كن؛ جان مي كـَـنَد...
باران، اما
اين سوي شيشه است!‏

شاعر

*اين تصوير هم مناسب بود به نظرم.

اين كوزه چو من عاشق زاري بوده ‏ست
در بند سر زلف نگاري بوده‌ ست

اين دسته كه بر گردن او مي‌بيني
دستي‌ست كه برگردن ياري بوده‌ ست

خيام

* براي روز بزرگداشت خيام، خواسته بودم اين پست را برايش بياورم. توي ذهنم بود كه 30 ارديبهشت است، براي همين روز 30م، كلي تلاش كردم، بلاگفا راه نداد و نشد. گرچه ذهنم خطا داشت و 28 ارديبهشت روز بزرگداشت حكيم عمر خيام بود.

علي الحساب اين لينك را ملاحظه فرماييد، اگر لينك هايش غيرفعال نشده باشند، لينك هاي خوبي ست. آهنگ خوانده شده بر اين رباعي را هم آمده.

يَدَاكِ
سحابتانِ ربيعيّتانْ
لولاهُمَا..
لمات العالمُ عَطَشاً...

دستانت
ابر بهاري‌ند
اگر نباشند
جهان از تشنگي خواهد مُرد...

نزار قباني