گلي آورده ام
به جاي گلوله ات
اين بار
تفنگ ت را زمين بگذار...
دلنوشته ها
(نجوا رستگار)
* تكه آخر، برگرفته از آهنگي كه محمدرضا شجريان خوانده بود.
* عنوان برگرفته از شعر يغما گلرويي است كه سياوش قميشي خوب ميخواندش:
جهــاني رو تصـور كن، بـدون نفـرت و بـاروت ... بـدونِ ظلـم خودكامه، بـدونِ وحشت و تـابـوت
جهــاني رو تصـور كن، پُـر از لبخنــد و آزادي ...... لبـالب از گل و بـوسه، پُـر از تكـرار آبــادي
...
تصور كن جهاني رو، كه توش زندان يه افسانه س ... تمام جنگهاي دنيـا، شدن مشمول آتـش بس...
* نيمه شعبان سال 88، شعر يغما گلرويي را براي ميلاد صاحب الزمان، آوردم اينجا...آنچه مرا وعده داده اند از ظهور، شايد چيزي شبيه همين است، يا اميد چيزي شبيه اين را دارم...