شعر

شعر

خسته م از ارزوها..

۳۶۵ بازديد

ميانگين سني
بازديدكنندگان  25 سال هست .

زمان اشنايي با وبلاگ:

49 درصد  تقريبا از اغاز ايجاد وبلاگ همراهمون بودند.
31 درصد تقريبا 6 ماه هست كه اينجا رو دنبال ميكنند.
12 درصد تقريبا 3 ماه است كه همراهمون هستند.
8 درصد باقي هم كمتر از 3 ماه دوست و همراه ما هستند.

ميانگين امتياز
كه مجموع كلي وبلاگ عزيزان دادند امتياز 3.5 از 5 هست.

ميزان متناسب بودن اشعار و تصاوير:

28 درصد از دوستان بسيار عالي توصيف كردند
42 درصد از دوستان خوب توصيف كردند
17 درصد از دوستان در برخي موارد خوب توصيف كردند


نحوه آشنايي با وبلاگ:

45 درصد از دوستان از طريق لينك دوستان به اينجا رهنمون شدند
27 درصد از دوستان از طريق فيد خوانهايي نظري گوگل ريدر اينجا رو يافتند
17 درصد دوستان از طريق شبكه هاي اجتماعي به اينجا رسيدند

براساس موضوع:

93 درصد دوستان علاقه مند موضوعات عاطفي و احساسي هستند
44 درصد دوستان علاقه مند موضوعات اجتماعي هم هستند
32 درصد از همراهان علاوه بر موضوعات بالا علاقمند موضوعات مذهبي نيز هستند.

براساس شاعر:

در بين نظرات دوستان بيشتر از اشعار قيصر امين پور و بعد سيد علي صالحي و بعد حسين پناهي ، حميد مصدق و شفيعي كدكني و فروغ فرخزاد ، استقبال داشتند

بر اساس تگ:

بهترين تگه به ترتيب عبارتند از: دلتنگي ، انتظار، عشق، باران، اميد

پرامتياز ترين نويسندگان وبلاگ
به ترتيب عبارتند از:
1.نجوا
2. گاليا
3. كاتب
4.م.ب
5. مشتاق
6.ايو
7.مسيح
8.صدرا
9. هاتف و عطي
10.تيكا
11.دخترتنها
12.هولدن


در شب جاويدان خواهم وزيد!

۳۶۹ بازديد
چشمانت
را گشودي،
شب
در من فرود آمد ...

بسان نسيمي از روي خودم برخواهم خاست،
درها را خواهم گشود،
در شب جاويدان خواهم وزيد.

سهراب سپهري

من به آوارگي ابر و نسيم..من به سرگشتگي ‌آهوي دشت..من به تنهايي خود مي‏مانم

۳۶۰ بازديد

تصوير مربوط به نجات كودكي است كه در زلزله مدت 24 ساعت زير آوار بود

 شعر چشمان تو را مي خوانم
 چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترين راز وجود
برگ بيد است كه با زمزمه جاري باد
تن به وارستن عمر ابدي مي سپرد
 تو تماشا كن
 كه بهار ديگر
پاورچين پاورچين
 از دل تاريكي مي گذرد
و تو در خوابي
 و پرستوها خوابند
و تو مي انديشي
به بهار ديگر
و به ياري ديگر
نه بهاري
 و نه ياري ديگر...


حميد مصدق


بعد نوشت: دوستي در كامنت خصوصي؛ اين عكس رو مربوط به تصويري از زلزله ي الجزيره دونسته بودند!
من ابتدا تشكر ميكنم اگر همچين چيزي بوده باشد، از دقت نظر و ممنونم از گوشزد نكته... اين تصوير رو در يكي از صفحات وب ديدم با توضيحي كه قبلا ذيلش نوشته بودم...
اكنون توضيح رو كامل كردم كه مفهوم شعر با تصوير ارتباط داشته باشد..

چه درونم تنهاست

۳۶۵ بازديد

مي روم بالا تا اوج ، من پر از بال و پرم.
راه مي بينم در ظلمت ، من پر از فانوسم.
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت.
پرم از راه ، از پل ، از رود ، از موج.
پرم از سايه ي برگي در آب:
چه درونم تنهاست.

سهراب


شب ِ قدر

۳۵۶ بازديد

آن شب ِ قدري كه گويند
اهل ِ خلوت
امشب است.

يا رب!
اين تاثير دولت
در كدامين كوكب است؟!

حافظ شيرازي

شخصا فضا سازي و  حس ِ عكس را بسيار دوست دارم.
اينجا
هم لينكي براي شنيدن.


آذربايجان...

۳۶۰ بازديد


پر مي زند مرغ دلم با ياد آذربايجان
خوش باد وقت مردم آزاد آذربايجان
ديريست دور از دامن مهرش مرا افسرده دل
باز اي عزيزان زنده ­ام با ياد آذربايجان

شهريار

پ.ن:

عرض تسليت براي بازماندگان و داغديدگان حادثه ....

نكته نوشت:
بيشترين كمك در اين لحظات اهداي خون هست نه شلوغ كردن محل حادثه ... ونه از طريق فيدخوانها و شبكه هاي اجتماعي تنها همدردي...
ليست مراكز اهداي خون را ازينجا دانلود كنيد وبراي رضاي خدا وكمك به هموطنانمون بپا خيزيم...



او كه رفت ....

۳۶۷ بازديد

بوي اسب مي دهي
بوي شيهه، بوي دشت
بوي آن سوار را
او كه رفت و هيچ وقت برنگشت

عرفان نظرآهاري


نامه ها كه ننوشتم هنوز

۳۷۳ بازديد


شعرهايي مي نويسم كه چاپ نمي شوند

اما روزي چاپ خواهند شد.

منتظر نامه هايي هستم كه به دستم نرسيده اند

اما يقينا خواهند رسيد

شايد روز مرگ من...

ناظم حكمت


اثر..

۳۵۶ بازديد
در اين گوشه از جهان
من از عقل جن نيز
فرسنگ‌ها دورم...



اثر انسان روي مريخ

اين عكس متعلق به كاوشگر قديمي مريخ به نام آپورچيونيتي است
عكسي كه كه روي ديوار اتاق دكتر فيروز نادري دانشمند ايراني ناسا نصب شده!!!

عباس صفاري

دير فهميدن يا زود يادگرفتن؟؟

۳۶۳ بازديد
چه فرق مي كند با كدام لهجه درد مي كشم
هربار دوست داشتن
مرا ياد شكم هاي برآمده مي اندازد
و فكر مي كنم بايد به جاي عشق
براي دكمه هايم دليل محكم تري مي آوردم



زن
زاييده نمي شود
ساخته مي شود
و دختري كه صداي گريه هاي عروسك تازه اش
از تمام شريان هايش عبور مي كند
چه دير مي فهمد اگر گل هاي چادر مادرش را
محكم تر بو مي كرد
هيچ وقت گم نمي شد
و چه زود ياد مي گيرد لالايي هاي تازه اش را
بايد خرج آجرهاي خانه اش كند
تا مدادهاي رنگي دخترش
سقف ها را با درد كمتري روي ديوارها بكشند


مي دانم
قرار بود هيچ وقت براي تو لالايي نگويم
تا صبح ها به خاطر پرهاي خيس بالش من
به رنگ آسمان شك نكني
و به آوازهاي غمگين پرنده هايي
كه هرشب تخم هاي شكسته مي گذارند


قرار بود هيچ وقت لالايي نگويم
چيزي نگويم
اما در گلويم آوازهاي هزاران پرنده ي مرده گير كرده است
و زندگي دست هايش را
هر شب دور گردنم قفل مي كند و كليدش را
خانه هاي كوچك نقاشي هاي تو قورت مي دهند .


ليلا كردبچه